دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ترجيعات

پنجم





  • آنچ ديدى تو ز درد دلم افزود بيا
    سود و سرمايه ى من گر رود باكى نيست
    مونس جان و دلم بي رخ تو صبرى بود
    غرض از هجر گرت شادى دشمن بودست
    گوهر هردو جهان گرچه چنين سنگ دلى
    نالهاى دل و جان را جز تو محرم نيست
    شمس تبريز مگو هجر قضاى ازلست
    شمس تبريز كه جان طال بقاى تو زند
    رحم عشق چو ويى را نبود هيچ رفو
    طلب خانه وى كن كه همه عشق دروست
    اى بسا شير كه آموختيش بز بازى
    آب خوبى همه در جوى تو آنگه گويى
    سياهى غم ار شاد شوم معذورم
    روبرو مي نگرم وقت ملامت بعذول
    شمس تبريز چو در جوى تو غوطى خوردم
    شمس تبريز كه زو جان و جهان شادانست
    ز اول روز كه مخمورى مستان باشد
    از پگه پيش رخ خوب تو رقاص شديم
    لولى ديده بران زلف رسن مي بازد شكر تو من ز چه رو از بن دندان نكنم
    شكر تو من ز چه رو از بن دندان نكنم



  • اى صنم زود بيا زود بيا زود بيا
    اى تو عمر من و سرمايه ى هر سود بيا
    آتشت صبر و قرارم همه بربود بيا
    دشمنم شاد شد و سخت بياسود بيا
    آب رحمت ز دل سنگ چو بگشود بيا
    اى دلم چون كه و كه را تو چو داود بيا
    كانچ خواهى تو قضا نيز همان بود بيا
    ماه دراعه ى خود چاك براى تو زند
    صبر كن هيچ مگو هيچ مگو هيچ مگو
    مي دو امروز برين دربدر و كوى به كو
    سوى بازار كه برجه هله زيرك هله زو
    بر در خانه ى ما تخته منه جامه مشو
    كه ببردست از آن زلف سيه يك سر مو
    كه دران خال نگر يك نظر اى جان عمو
    جامه گم كردم و خود نيست نشان از لب جو
    آنك دارد طرفى از غم او شاد آنست
    ساغر عشق مرا بر سر دستان باشد
    اين چنين عادت خورشيد پرستان باشد
    زانك جانبازى ازان روى بس آسان باشد كز لب تو شكرم در بن دندان باشد
    كز لب تو شكرم در بن دندان باشد


/ 3704