ونيز .... ونيز - زمین و زمان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زمین و زمان - نسخه متنی

نادر نادر پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














ونيز .... ونيز

ز چشم تنگ هواپيما

در آن غروب هراس آور
زمستاني

ونيز را ديدم که
همچو نقش نگونسار آسمان بر آب

جهان تازه ي ديگر
بود

ونيز چون خزه اي
سبز در مسير نسيم

به رقص دايره مانن
موج مي پيوست

و از نسيم رهاتر بود

نه ريشه داشت که پيوند با زمين
گيرد

نه پايه داشت که از موج
در امان باشد

ولي به شکل هزاران
حباب نوراني

ميان همهمه ي موج
ها شناور بود

و من که از در
پنهاني تخيل خويش

در آن غروب هراس آور
زمستاني

به سوي غربت امروز
خود شتافته ام

ونيز را همه جا در
خيال مي بينم

و نيز در شب پيري
به خويش مي نگرم

اگر ز نيش نگاه ستارگان
، شبها

ونيز را سر خفتن
نيست

منم که چشم
به چشم ستاره مي دوزم

و تا سپيده برآيد :
ستاره مي دوزم

و تا سپيده برآيد :
ستاره مي شمردم

منم که در دل
درياي بي کران چون او

جزيره هاي پراکنده
ي پريشانم

وزين قلمرو
تاريک در نمي گذرم

منم که تيره تر از
آسمان طوفاني

به ياد خاک دل
افروز آفتابي خويش

در آستان سحر : دل
به گريه مي سپردم








/ 33