نجوايي در حضور آيينه - زمین و زمان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زمین و زمان - نسخه متنی

نادر نادر پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














نجوايي در حضور آيينه

چندان فرو باريد برف جامد ايام

کز حجم سردش : موي من رنگ زمستان
يافت

اکنون نمي دانم که باران کدامين
روز

اين رنگ برفين را تواند شست

شب ، ديدگانم را چنان از تيرگي انباشت

کاين چشمه هاي روشن از بنياد خشکيدند

اکنون نمي دانم که چون خورشيد برخيزد

تصوير او را در کدامين چشمه بايد جست

بار گران روزها چندان به دوشم ماند

کز بردباري قامتم خم شد

اگنون کسي در گوش من ، خصمانه مي گويد

اين پشته پنهان که بر دوس
گمان داري

بار گناه تست

من خوب مي دانم که در اوج کهنسالي

چشمان تاريک مرا از صبح آيينه

ديگر اميد روشنايي نيست

اما هنوز اي بخت

آيا ، ميان خرمن موي سپيد من

تار سياهي در شب پيري تواند رست
؟








/ 33