سال 1333، سال آغاز سفر پر خطر ما دو برادر بود و اين سفر كه ده سال به درازا كشيد، در زمانى انجام شد كه امكانات سفر، قابل مقايسه با جهان امروز نبود.بيشترين دوران سفرهاى ما در شگفت ترين مناطق پنج قاره جهان و در سخت ترين شرايط انجام گرفت.ما از مدار قطبى شمال آمريكا و كانادا تا سرزمين آتش كه در جنوبى ترين بخش قاره آمريكا قرار دارد را در گذر سه سال زيرپا گذاشتيم و در اين مدّت، لحظه لحظه هاى زندگانيمان را به ديدن، انديشيدن و تجربه اندوزى گذرانديم و بيشتر از همه درباره نخستين بوميانى كه در گذشته اى دور به آمريكا آمده و در آنجا ماندگار شده بودند، به پژوهش پرداختيم.و اينچنين بود كه صدها مقاله مصوّر كه چكيده تحقيقات ما بود در بزرگترين مجلاّت و روزنامه هاى كشورهاى دنيا به چاپ رسيد و نام ما به عنوان دو جهانگرد ايرانى بر سر زبان ها افتاد.ما با بيشتر رؤساى جمهور، نخست وزيران، پادشاهان و شخصيت هاى فرهنگى كشورهاى جهان ديدار و با آنان به صحبت نشستيم.در پايان اين سفرِ دراز مدّت، برادرم عبدالله در خارج از كشور اقامت گزيد; امّا من (عيسى) پس از بازگشت در ميهنم ايرانِ عزيز رخت اقامت افكنده و براى هميشه در اينجا خواهم ماند.اگر چه انديشه هايم همواره در افق هاى دوردست و در سرزمين هايى در چرخش است كه با نمادهاى سحرآساى خود هر لحظه به اميدواران اميدهاى تازه اى مى بخشيدند.با سپاس از تمامى انسان هاى فرهنگديده و پيشرفته و مردم ساده و پاك انديشى كه در قبايل گوناگون، در دل جنگل ها، صحراها زندگى را مى گذرانند و با يارمندى هاى مهربانانه خود دل هاى ما را گرم مى كردند و سرانجام با تشكّرى صميمانه از دوستان خواننده.