شعار
493. امام على عليه السلام: به درستى كه رسول خدا به آشكار ساختن شعارها پيش از جنگ، فرمان داد و فرمود: شعارتان، نامى از نام هاى الهى باشد.494. وقعة صفين- به نقل از اصبغ بن نباته-: على عليه السلام در هيچ نبردى قرار نگرفت، مگر آن كه فرياد كرد: كهيعص!.
495. امام صادق عليه السلام: شعار ما يا محمّد، يا محمّد! است و شعار مسلمانان در روز بدر، اى پيروزى الهى، نزديك شو، نزديك شو! بود و شعار مسلمانان در جنگ احد اى پيروزى الهى، نزديك شو! بود و در روز |نبرد| بنى نضير، روح القدس، آسايش ده! بود و در روز |نبرد| بنى قينقاع، اى پروردگار ما، هرگز بر تو غالب نگردند! بود و در روز |نبرد| طايف، يا رضوان! بود و شعار روز صفّين، اى فرزندان عبداللَّه، اى فرزندان عبداللَّه! بود.
و در روز |جنگ| احزاب حم، آنها نمى بينند! بود و در روز |نبرد| بنى قريظه، اى سلام، آنان را سالم بدار! بود و در روز مريسيع، يعنى |نبرد| بنى مصطلق، بدانيد كارها به خدا منتهى گردد بود و در روز حديبيه، بدانيد نفرين خدا بر ستمگران باد! بود و در روز خيبر، يعنى روز قموص، [ حيوانى كه سوار خود را بجنباند. شيردرنده ى مضطرب كه در جايى قرار نگيرد. ] اى على، بر آنان از روى بزرگى ببخش! و در روز فتح |مكّه|، ما بندگان خداييم، حقيقتاً حقيقتاً! بود و در روز |نبرد| تبوك، يا احد! يا صمد! و در روز |نبرد| بنى ملوح، بميران، بميران! بود و در روز صفّين، اى پيروزى الهى! بود و شعار حسين عليه السلام، يا محمّد! بود و شعار ما يا محمد! است.
496. شرح نهج البلاغه- به نقل از سلام بن سويد از امام على عليه السلام، درباره ى عبارت اللَّه اكبر!-: اين آيه ى پيروزى است.
سلام گويد: اللَّه اكبر!، شعار على بود كه در جنگ ها آن را بر زبان مى آورد و آن گاه يورش مى برد، و به خدا سوگند، هركس را كه از او پيروى مى كرد يا با او دشمنى مى كرد، بر آبگاه مرگ مى رسانْد.
497. وقعة صفين- به نقل از تميم-: على عليه السلام هرگاه به سوى پيكار حركت مى كرد، به هنگام سوار شدن، نام خدا را بر زبان مى آورد... آن گاه مى گفت: خداى، بزرگ تر است؛ خداى بزرگ تر است! خدايى جز خداى يگانه نيست و خدا بزرگ تر است! اى خدا! اى يگانه! اى بى نياز! اى پروردگار محمّد! به نام خداوند بخشنده ى مهربان! نيرو و توانى جز از خداى برترِ بزرگ نيست. ستايشْ خدايى را كه پروردگار جهانيان است؛ بخشايشگرِ مهربان و صاحب روز جزا است. |بارالها!| تنها تو را مى پرستيم و تنها از تو يارى مى جوييم! بار خدايا! ما را از شكنجه ى ستمگران، باز دار!. اين، شعار على در صفّين بود.
498. وقعة صفين: نشانه مردم عراق در |نبرد| صفّين، پارچه ى پشمى سفيدى بود كه بر سرها و روى شانه ها مى نهادند و شعارشان اى خدا! اى يگانه! اى بى نياز! اى پروردگار محمّد! اى بخشنده! اى مهربان! بود.
و نشانه ى مردم شام، تكّه ى پارچه اى زردرنگ بود كه بر سر و روى شانه ها نهاده بودند و شعار آنان: ما بندگان خداييم، حقيقتاً حقيقتاً، اى خونخواهان عثمان! بود.
تحديث النفس بالغلبة
499- الجمل عن عمرو بن دينار: قال أميرالمؤمنين عليه السلام لابنه محمّد: خُذ الراية وامضِ. وعليّ عليه السلام خلفه، فناداه: يا أبا القاسم! فقال: لبّيك يا أبة. فقال: يابنيّ لا يستفزّك ما ترى، قد حملتُ الراية وأنا أصغر منك فما استفزّني عدوّي وذلك أنّني لم ألقَ أحداً إلّا حدّثَتني نفسي بقتله، فحدِّث نفسكَ- بعون اللَّه- بظهورِك عليهم، ولا يخذلك ضعف النفس باليقين؛ فإنّ ذلك أشدّ الخذلان. قال: فقلت: يا أبة، أرجو أن أكون كما تحبّ، إن شاء اللَّه. [ الجمل: 368. ]تلقين پيروزى
499. الجمل- به نقل از عمرو بن دينار-: امير مؤمنان به فرزندش محمد فرمود: پرچم را بگير و حركت كن و على عليه السلام پشت سرِ او بود. پس |على عليه السلام| او را را صدا كرد: اى ابو القاسم!. گفت: بلى فرمود: فرزندم! آنچه مى بينى، تو را به وحشت نيندازد. من پرچم را بر دوش كشيدم، در حالى كه كوچك تر از تو بودم و دشمن، مرا به وحشت نينداخت؛ چرا كه با كسى رو به رو نشدم، جز آن كه نفْسم مرا بر كشتن او "دشمن" گواهى مى داد. پس به كمك خداوند، به خود وعده ده كه بر آنان پيروزى، و كمى يقينِ نفست، تو را خوار نگردانَد كه اين، بدترين خوارى است. |محمد| گويد كه گفتم: اى پدر! اميدوارم چنان باشم كه شما دوست مى دارى. ان شاء اللَّه!التحذير من الفرار
500- الإمام عليّ عليه السلام: الفرار من الزحف من الكبائر [ دعائم الإسلام 370:1؛ المصنّف لابن أبي شيبة 6:733:7 عن مالك بن جرير الحضرمي. ]501- عنه عليه السلام: الفرار أحد الذلّين [ غرر الحكم: 1663. ]
502- عنه عليه السلام: عاودوا الكرّ، واستحيوا من الفرّ؛ فإنّه عار في الأعقاب، ونار يوم الحساب. وطيبوا عن أنفسكم نفساً، وامشوا إلى الموت مشياً سجحاً [ نهج البلاغة: الخطبة 66؛ تاريخ دمشق 460:42 وفيه فإنّه عار باق في الأعقاب والأعناق. ]
503- عنه عليه السلام: ليعلم المنهزم بأنّه مسخطٌ ربّه، وموبق نفسه، إنّ في الفرار موجدة اللَّه، والذلّ اللازم، والعار الباقي، وفساد العيش عليه. وإنّ الفارّ لغير مَزيد في عمره، ولا محجوز بينه وبين يومه، ولا يرضي ربّه. ولَموت الرجل محقّاً قبل إتيان هذه الخصال خيرٌ من الرضى بالتلبيس بها، والإقرار عليها! [ الكافي 4:41:5، عن مالك بن أعين، بحارالأنوار 411:472:32 عن زيد بن وهب نحوه وفيه الإصرار بدل الإقرار وراجع المعيار والموازنة: 150. ]
504- الكافي عن مالك بن أعين: حرّض أميرالمؤمنين صلوات اللَّه عليه الناس بصفّين فقال:... رحم اللَّه امرأً واسى أخاه بنفسه، ولم يكِل قِرنَه إلى أخيه؛ فيجتمع قِرنُه وقِرنُ أخيه، فيكتسب بذلك اللائمة، ويأتي بدناءة؛ وكيف لا يكون كذلك وهو يقاتل الإثنين، وهذا ممسك يده قد خلّى قِرنه على أخيه، هارباً منه، ينظر إليه وهذا!! فمن يفعله يمقتُه اللَّه، فلا تعرَّضوا لمقتِ اللَّه عزّ وجلّ؛ فإنّما ممرّكم إلى اللَّه، وقد قال اللَّه عزّ وجلّ: لَن يَنفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِن فَرَرْتُم مِّنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذًا لَّا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلاً [ الأحزاب: 16. ] وايم اللَّه، لئن فررتم من سيوف العاجلة لا تسلمون من سيوف الآجلة، فاستعينوا بالصبر والصدق؛ فإنّما ينزل النصر بعد الصبر، فجاهدوا في اللَّه حقّ جهاده. ولا قوّة إلّا باللَّه. [ الكافي 4:39:5، وقعة صفّين: 235 عن عبد الرحمن بن محمّد بن زياد المحاربي؛ تاريخ الطبري 16:5 عن أبي عمرة الأنصاري وكلاهما نحوه وراجع نهج البلاغة: الخطبة 124. ]
پرهيزاندن از گريختن
500. امام على عليه السلام: گريختن از پيكار، از |گناهان| بزرگ است.501. امام على عليه السلام: گريختن، يكى از دو خوارى است.
502. امام على عليه السلام: خود را به يورش، عادت دهيد و از گريختن، شرم كنيد، كه ننگى است در نسل ها و آتشى است در روز رستاخيز. خود را خرّم و سرخوش داريد و با آسانى و سبُكْ جانى به سوى مرگْ گام برداريد.
503. امام على عليه السلام: فرار كننده بايد بداند كه پرودگارش را به خشم آورده و هلاك كننده ى خويش است. به درستى كه در فرار، دشمنى خداوند، خوارى هميشگى، ننگ جاودان و زندگى ناخوشايند است، و فراركننده، زياد كننده ى عمر خويش نيست و ميان او و |رخدادهاى| روزانه، فاصله نباشد و خداوند را خشْنود نكند. مردن آدمى به راستى و حقيقت، پيش از ارتكاب اين خصلت ها "فرار از نبرد"، بهتر است از درآميختن با اين خصلت ها و پذيرش آنها.
504. الكافى- به نقل از مالك بن اعين-: امير مؤمنان مردم را در |نبرد| صفّين تشويق كرد و فرمود: ... خداىْ رحمت كند كسى را كه برادرش را يارى رساند و حريفش را به برادرش وا مگذارد تا نزد او حريف خود و حريف برادرش جمع گردد و با اين كار، سرزنش كسب كند و مرتكب پستى گردد؛ و چرا چنين نباشد، كه |برادرش| با دو نفر پيكار مى كند و او |از نبرد| دست كشيده و حريفش را به برادرش وانهاده، در حالى كه از حريف، گريزان است و به دشمن و برادرش مى نگرد. هركه چنين كند، خداوند او را دشمن دارد. پس خود را در معرض دشمنىِ خداى- عزّ وجلّ- قرار ندهيد كه همانا گذر شما به سوى خداوند است. خداوند- عزّ وجلّ- فرمود: فرار، شما را سودى نرساند، اگر از مرگ يا پيكارْ بگريزيد، و در آن صورت، جز اندكى بهره مند نخواهيد شد.
به خدا سوگند، اگر از شمشير دنيا بگريزيد، از شمشيرهاى آخرت در امان مباشيد. پس از شكيبايى و راستى مدد گيريد كه همانا پيروزى، پس از شكيبايى فرود آيد، و در راه خدا به درستى پيكار كنيد؛ و نيرويى جز از خداوند نيست.