بخش سوم: فرشته هاى دانش - سید محمدکاظم یزدی فقیه دور اندیش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سید محمدکاظم یزدی فقیه دور اندیش - نسخه متنی

مرتضی بذر افشان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بخش سوم: فرشته هاى دانش

انوار تابان

آية الله سيد محمد كاظم يزدى كه بدون شك، يكى از مفاخر شيعه به شمار مى آيد، از سنين كودكى به تحصيلعلم پرداخت و از محضر اساتيدبزرگى بهره مند شد كه هر يك در پرورش استعدادهايش نقش خاصى داشته اند.در اين جا به ذكر اسامى و شرح حال مختصر برخى از اساتيدايشان مى پردازيم:

1. ميرزاى شيرازى (1230 - 1312 ه . ق.)

ميرزا محمد حسن، فرزند ميرزا اسماعيل شيرازى معروف به ميرزاى بزرگ، يكى از بزرگترين مراجع و علماىاسلام در قرن چهاردهم هجرى است. درگذشته، شيوه پرورش طلاب چنين بود كه آنان را از كودكى بادروسحوزه آشنا مى ساختند تا نهال وجودشان زودتر بارور گردد.ميرزاى شيرازى پس از چهار سال و پانزده روز كه ازعمر گرانبهايش مى گذشت، شروع به تحصيل كرد و در هشت سالگى، دروس مقدماتى حوزه را به پايان رسانيد، دردوازده سالگى در درس شرح لمعه (1) شركت نمود و در پانزده سالگى به تدريس آن پرداخت. پس از مدتى بهتوصيه استادش به دارالعلم آن زمان، يعنى حوزه علميه اصفهان رفته، در درس استاد شيخ محمد تقى شركت كردو در سال 1259 هجرى قمرى واردعتبات (2) عاليات شد و در آن جا از وجود علمايى، چون «شيخ محمدحسن نجفى » مؤلف كتاب جواهرالكلام و نويسنده كتاب انوار الفقاهة بهره مندگرديد. بعد از رحلت صاحبجواهر به درس مرحوم شيخ انصارى حاضرشده و در نجف اشرف اقامت گزيد.

براى توصيف شخصيت اين مرد بزرگ، همين بس كه شيخ الفقها،شيخ انصارى مى فرمود: «من درسم را براى سهنفر مى گويم، ميرزا محمدحسن، ميرزا حبيب الله و آقا حسن تهرانى ». بعد از رحلت شيخ انصارى،همه اعلم بودنوى را تاييد كردند.

ايشان تاليفاتى دارد كه از مهمترين آنها مى توان رساله اى در رضاع،رساله اى در اجتماع امر و نهى، حاشيه برنجاة العباد و كتابى در فقه را نام برد. اين فقيه فرزانه يكى از بزرگترين شخصيتهايى است كه قدرت فتوا رازندهكرد و با فتواى تحريم تنباكو موجبات نجات ايران از شر استعمارگران را فراهم آورد و فتوايش حتى تا حرمسراىشاه نيز نفوذ كرد.

او شاگردان فراوانى را تربيت نمود كه از مهمترين آنها مى توان ازآيات عظام سيد محمد كاظم يزدى، شهيدشيخ فضل الله نورى، ميرزاء;11كصمحمد تقى شيرازى (ميرزاى دوم)، مرحوم نايينى، حاج آقا رضا همدانى وسيد ميرزا ابوالفضل تهرانى نام برد.

آية الله العظمى سيد محمد كاظم يزدى از ابتداى ورود به نجف دردرس ايشان شركت كرد و مراحلى از درسخارج فقه و اصول را ازمحضر اين عالم بزرگ فراگرفت. او نزد ميرزا از احترام خاصى برخورداربود. (3) .

2. شيخ محمد باقر فرزند شيخ محمد تقى اصفهانى نجفى.

او يكى از علماى بزرگ و طراز اول اصفهان بود كه در اواخر قرن سيزدهم هجرى مى زيست. وى پدر خود را دركودكى از دست داد و به همت مادرش - كه فرزند مرحوم كاشف الغطا بود - به درجه اجتهاد رسيد.شيخ محمدباقر با دخترى از نسل سيد صدرالدين اصفهانى ازدواج كرد كه ثمره آن، آقا نجفى معروف، يكى از علماى بزرگبود. اين عالم فاضل،مقدمات علوم فقهى را در اصفهان به پايان برد و چند سالى نيز در عتبات عاليات از محضرعلما، به خصوص دايى بزرگوارش، فرزند كاشف الغطااستفاده كرد. بعد از فوت دايى خود، چندين سال به درسمرحوم شيخ انصارى رفت تا اين كه به درجه اجتهاد نايل آمد، سپس به اصفهان بازگشت و به قضاوت پرداخت ومشغول رسيدگى به امور مردم شد.

او در مورد اقامه حدود و مقررات اسلامى سعى وافرى داشت وعابدى زاهد و عاشقى بى قرار بود و شبها از ترسخدا اشك مى ريخت وبه راز و نياز با معبود خويش مى پرداخت، اغلب شبها را در تخت فولاد،كنار قبر پدرش بهصبح مى رسانيد و به دعا و عبادت مشغول بود.

شيخ محمد باقر، شبى در اصفهان، جنب قبر پدر بزرگوارش در حال مكاشفه (4) ، احساس كرد كه زمان عروج وارتحالش فرا رسيده و اجلش نزديك است و در عين حال، بسيار مايل بود كه در كنار قبر مولايش حضرتعلى عليه السلام و جنب قبر جدش كاشف الغطا به خاك سپرده شود، به همين دليل تصميم گرفت، هر چه زودترخود را به نجف برساند. مردم كه نمى دانستند براى آن سالك كوى دوست، چه پيش آمده، وقتى از قصدمسافرتشيخ با خبر شدند، از رفتن ايشان ممانعت كردند، اما او كه مى دانست چه خواهد شد، در يكى از شبها به طورمخفيانه، اصفهان را به قصد نجف اشرف، ترك گفت و با زحمت بسيار زياد، مسير طاقت فرساى نجف را پيمود و درشبى بارانى، خود را به حرم مولايش رساند و در جوارضريح منورش، آرامش يافته و به دعا و زيارت مشغول شد.آن گاه ازخادمان مقبره جدش كاشف الغطا، خواست كه قبرى براى او آماده كنند.در اين فاصله، ديرى نپاييد كهنداى حق را لبيك گفت و در كنار قبر جدش به آرامشى ابدى دست يافت. (5) .

3. سيد محمد باقر موسوى خوانسارى (1226 - 1313 ه . ق.)

فرزند حاج ميرزا زين العابدين موسوى خوانسارى يكى از بزرگترين محققان و مشاهير جهان اسلام است كه درخوانسار متولد شد و دوران كودكى و اوايل جوانى را در آن جا سپرى كرد. ديرى نگذشت كه به همراه پدر وخانواده اش به اصفهان آمد و علاوه بر بهره گيرى از درس پدرش،از محضر بزرگانى، همچون شيخ محمد تقىاصفهانى، سيد صدرالدين عاملى، حاجى كرباسى استفاده نمود، سپس به نجف رفت و از محضردرس بزرگانعلماى عصر خويش بهره مند شد و سرانجام، نه نفر از آيات عظام به او اجازه اجتهاد دادند. پس از سالها كوششدر راه تحصيل علوم اهل بيت عليهم السلام و كسب فضايل بسيار به اصفهان بازگشت و به تحقيق وتاليف وپرورش شاگردانى، همچون عالم جليل القدر سيد محمد كاظم يزدى پرداخت. كتاب روضات الجنات از تاليفاتايشان است كه شهرتى جهانى دارد. از ديگر تاليفاتش مى توان از احسن العطيه در شرح الفيه، نهريه در فقه،قرة العين در اصول، ادب اللسان در اخلاق، جواهر الآثار در حديث وحاشيه رياض المسائل و حاشيه شرح لمعهشهيد ثانى و چندين اثر ديگر نام برد.

4. ميرزا محمد هاشم خوانسارى (1235 - 1318 ه . ق.)

او فرزند حاج ميرزا زين العابدين خوانسارى و برادر آية الله سيدمحمد باقر موسوى خوانسارى بود. وى دردوران كودكى به اتفاق خانواده، عازم اصفهان شد و از محضر برادر خود سيد محمد باقر و نيزپدرش، كسب فيضنمود، سپس چند سال از محضر سيد صدرالدين عاملى استفاده كرد و همزمان از محضر آية الله مرحوم سيدحسن مدرس نيز بهره جست.

وى كه در اصفهان به درجه اجتهاد نزديك شده بود، به نجف عزيمت كرد و پس از كسب اجتهاد از محضر شيخالفقها و المجتهدين،شيخ مرتضى انصارى و ديگر شخصيتهاى علمى به اصفهان بازگشت و به تدريس فقه، اصول،حديث، رجال، كلام و تفسير پرداخت (6) و بزرگانى ازقبيل شيخ هادى تهرانى، سيد محمد كاظم يزدى، آقاشريعت اصفهانى،سيد ابوتراب خوانسارى از محضر درس او بهره ها برده و به درجه علمى واستادى رسيدند.ايشان به صاحب مبانى الاصول شهرت دارد. از ديگر آثاراو منظومه اى در فقه و اصول، مقامات لطفيه،جواهرالعلوم، اصول آل رسول،چهل حديث وچندين اثر ديگر را مى توان نام برد. اين سيد بزرگوارسرانجام درهفدهم ماه رمضان سال 1318 ه . ق. وفات كرد. (7) .

5. از ديگر اساتيد سيد، مرحوم ملا محمد ابراهيم اردكانى بود كه از علماى مشهور حوزه علميه يزد به شمارمى رفت و در ادبيات عرب صاحب نظر بود (8) و سرانجام در سال 1315 ه . ق. وفات يافت.

6. مرحوم آخوند زين العابدين عقدايى از علماى يزد.

7. مرحوم ملا محمد جعفر آباده اى كه از بزرگان حوزه علميه اصفهان بود.

8. مرحوم شيخ راضى فرزند شيخ محمد جعفرى، فقيهى بزرگ درحوزه علميه نجف بود و به فقيه بزرگ عربمشهور است.

9. مرحوم آية الله شيخ مهدى جعفرى در نجف.

10. مرحوم شيخ مهدى آل كاشف الغطا در نجف.

در مكتب استاد

استاد بزرگ سيد محمد كاظم يزدى چشمه جوشانى بود كه تشنگان بسيار زيادى از زلال پرفيضش سيرابمى شدند. استاد يزدى از حوزه درسى گسترده اى برخوردار بود و شاگردان بى شمارى را تقديم اسلام كرد كه هريك، از مفاخر اسلام و بزرگان شيعه و استوانه هاى حوزه علميه به شمار مى رفتند و در ترويج اسلام و بيدارىملتها نقش بسزايى داشتند.ما در اين جا به شرح مختصرى از احوال برخى از آنان مى پردازيم:

1. شيخ محمد حسين كاشف الغطا

، فرزند شيخ على كه عالمى مجاهدبود و از افتخارات اسلام و تشيع به حسابمى آمد. اين عالم جليل القدردر سال 1294 ه . ق. در نجف به دنيا آمد. علاقه و استعداد او به قدرى بودكه دورهادبيات عرب را قبل از بلوغ به پايان برد و در پانزده سالگى كتاب العتبات العنبريه را نوشت، سپس به فلسفه وعرفان روى آورد. در سال 1312 ه . ق. در درس خارج فقه واصول استاد سيدمحمد كاظم يزدى شركت كرد و دربين شاگردان ايشان، چون ستاره اى درخشيد. در سال 1338 ه . ق. كتاب الدين و الاسلام را در زمينه اصول ديننوشت.

محمد حسين و برادرش احمد از جوانترين انديشمندان حوزه علميه نجف و از هوشمندترين شاگردان آية اللهسيد محمد كاظم يزدى بودند.استاد كه استعداد درخشان و پشتكارشان را در درس به خوبى دريافته بود،به آنهااحترام زيادى مى گذاشت و علاقه فراوانى به آنها نشان مى داد. آنان نيز پروانه وار دور شمع وجود استادمى چرخيدند و از او درس مى گرفتند،كم كم جايگاه ويژه اى نزد استاد يافتند و به خاطر نبوغ و شوق فراواندرزمينه فراگيرى علوم اسلامى و به دستور استاد، به افتخار پاسخگويى سؤالات شرعى مقلدان استاد نايل آمدند.در اين ميان، استاد كه در حال نگارش كتاب عروة الوثقى براى پاسخگويى به سؤالهاى شرعى مردم بود،محمدحسين و احمد به يارى استاد شتافتند و در چاپ كتاب عروة الوثقى نقش مؤثرى را ايفا كردند و از دانشورانمجمع فقهى آية الله سيد محمدكاظم يزدى به شمار آمدند. (9) استاد چنان به اين دو برادر اعتماد داشت كه آنانرا جزو اوصياى چهارگانه اش معرفى كرد.

مرحوم كاشف الغطا، از افكار بلندى برخوردار بود و در بيدارگرى جوامع اسلامى، نقش شايانى داشت. وى ازاختلافات مسلمين به شدت رنج مى برد و سعى بسيار در حل و فصل آنها داشت. او به كشورهاى لبنان،سوريه وتركيه سفر كرد و در مبارزه با فرقه گمراه وهابيت نقش بسزايى داشت و در رد آنها نيز كتاب الآيات و البينات رانوشت و در نشر و تبليغ فرهنگ اسلام ناب محمدى صلى الله عليه وآله كم نظير بود. اين عالم بزرگ 25 سالدردرس استاد سيد محمد كاظم يزدى شركت داشت و دست نوشته هاى استاد را در كتابى به نام سؤال و جوابجمع آرى كرد و به چاپ رسانيد. اوخود نيز داراى رساله احكام بوده است. سرانجام، كاشف الغطا در سن79سالگى در سال 1373ه . ق. به ديار باقى شتافت. (10) .

/ 22