انسان موجودى متفكّر است . تلاش وى براى تبديل مجهول به معلوم فكر ناميده مى شود . از آن جا كه جهل بر دو قسم است : جهل به يك تصور و يا جهل به يك تصديق ، قلمرو فكر آدمى نيز در دو ناحيه است :1 . تعريف يا ترتيب تصوّرات پيشين در جهت نيل به تصورى جديد ؛2 . استدلال يا تلاش ذهن براى به دست آوردن تصديقى نو .تلاش ذهن براى فراهم آوردن يك استدلال ، جريانى است روشمند كه به دو صورت مباشر و غير مباشر انجام مى شود : در استدلال مباشرْ ذهن تنها از يك قضيّه به قضيّه اى ديگر رهنمون مى شود ؛ امّا در استدلال غير مباشر براى استنتاج يك تصديق جديد بايد از چند قضيّه مناسب با رعايت ضوابط و قوانين منطقى استفاده كرد . استدلال غير مباشر به لحاظ صورت به سه قسم تقسيم مى شود : قياس ، استقرا و تمثيل .
1 . استقرا
استقرا در لغت به معناى تتبّع و جستجوست و در اصطلاح منطق حجتى است كه در آن ذهن از قضاياى جزئى نتيجه اى كلى استنتاج مى كند ؛ مثلاً در دهه 1960 گسترش جنگ در سطح جهان باعث افزايش بيكارى شد و در دهه 1970 نيز همين طور ، از دهه 1980 به اين سو نيز شاهد تكرار اين اتفاق بوده ايم . از مجموع اين مطالب نتيجه مى گيريم كه گسترش ميدان هاى جنگ همواره باعث افزايش بيكارى مى شود . اين استدلال به لحاظ ساختار صورى ، استدلالى استقرايى است . استقرا دو گونه است :
الف) استقراى تام
عبارت است از : بررسى و مطالعه همه افرادِ يك مجموعه و عرضه حكم كلى ؛ مثلاً اگر بتوانيم همه افراد يك مدرسه را مورد مطالعه قرار داده و ببينيم در همه آنها هوش و استعداد قابل توجهى وجود دارد و آن گاه حكم كنيم كه همه دانش آموزان آن مدرسه استعداد و هوش قابل توجه دارند ، چنين تصديقى برگرفته از استقراى تام است . بنابراين ، استقراى تام تنها در