بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اين بدان دليل است كه در اين نوع استدلال به هيچ وجه ، مشخص نيست كه وجه شبه در قضيّه اصل واقعاً علّتِ ثبوت محمول براى موضوع باشد . از اين رو ، مى توان گفت : استقراى تام و قياس - چنان كه در ادامه اين درس مى آيد - مفيدِ يقين ، استقراى ناقص موجب ظن و تمثيل سبب احتمال يا ظنّى ضعيف است . سرّ ظنّى بودن نتيجه در استقرا و احتمالى بودن حكم در تمثيل اين است كه در استقرا ، عنصر تكرار وجود دارد واين خود موجب اجتماع احتمالات يعنى ظن است ؛ اما تمثيل اساساً بر تكرار استوار نيست و از اين رو افزون بر احتمال يا ظنى ضعيف نتيجه اى به دست نمى دهد .
3 . قياس
اساسى ترين و معتبرترين شكل استنتاج در منطق ارسطويى استدلال قياسى است ؛ چراكه نتيجه قياس همواره يقينى است ، امّا نتيجه استقرا و تمثيل - به جز در موارد و شرايط خاص - ظنّى است . در استدلال قياسى، اغلب)21) از معرفتى كلّى به معرفتى جزئى منتقل مى شويم .قياس قولى مركّب از چند قضيّه است به گونه اى كه در صورت پذيرش آنها ، ذهن انسان از خود آن قضايا وادار به پذيرش قول ديگرى به عنوان نتيجه مى شود .در تعريف مذكور نكات چندى وجود دارد كه نيازمند به توضيح است :الف) قياس از سنخ قول ، يعنى مركّب تامّ خبرى است . بنابراين ، جملات مركب از جملات امرى يا استفهامى قياس خوانده نمى شوند .ب) قياس همواره از چند قضيه تركيب شده است . در اين جا منظور از چند قضيّه در واقع دو قضيّه يا بيشتر است ؛ زيرا چنان كه ملاحظه خواهيم كرد ، قياس هاى بسيط از دو قضيه و قياس هاى مركب از سه قضيه يا بيشتر تشكيل مى شود . بنابراين ، استنتاج هاى مبتنى بر يك مقدّمه ، مانند عكس ، تقابل و نقض از تعريف قياس خارج مى شوند .ج) قياس، مجموع قضايايى است كه هرگاه آنها را قبول كنيم ناچار بايد نتيجه آنها را نيز قبول كنيم. بنابراين، صادق بودن مقدّمات در قياس شرط نيست؛ مثلاً - همان گونه كه در درس هاى بعدى روشن خواهد شد - در قياس جدلى و خلف از مقدّمات كاذب نيز