بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
انديشه انسان بارور شود پيشرفت خواهد كرد . پس هرگاه انسان كامل شود پيشرفت خواهد كرد . در اين مثال ، هر دو مقدّمه به صورت قضيه شرطى است و جمله انديشه انسان بارور مى شود به عنوان حدّ اوسط تكرار شده است . به مثالى ديگر توجّه كنيد : اگر انسانى مسلمان باشد ، متعهّد خواهد بود . شخص متعهّد مسؤول است . پس اگر انسانى مسلمان باشد مسؤول است . در اين قياس مقدّمه اوّل قضيه شرطى و مقدّمه دوم قضيه حملى است .اَشكال قياس اقترانى : قياس اقترانى به لحاظ جايگاه قرار گرفتن حدّ اوسط در صغرى و كبرى به حصر عقلى از چهار حالت بيرون نيست : يا در هر دو مقدّمه موضوع و يا در هر دو مقدّمه محمول و يا در يكى از مقدّمات موضوع و در ديگرى محمول واقع مى شود . بر مبناى اين چهار جايگاه ، قياس اقترانى نيز ، چهار شكل(22) پيدا مى كند :شكل اوّل : قياسى است كه حدّ اوسط در صغرى محمول و در كبرى موضوع باشد ؛ مانند على دانشمند است . هر دانشمندى فرهيخته است . پس على فرهيخته است .شكل نخستين ، روشن ترين شكل قياس اقترانى است و هر يك از اشكال سه گانه ديگر به جهت سهولت استنتاج به ترتيب در رتبه هاى بعدى قرار دارند .سرّ بداهت شكل اوّل اين است كه جريان طبيعى فكر اقتضا مى كند كه موضوع و محمول در هر يك از مقدمات همان نقش را در نتيجه ايفا كند ، به خلاف ساير شكل ها كه يا حدّ اكبر يا حدّ اصغر و يا هر دو ، همان نقشى را كه در نتيجه داشتند در صغرى و كبرى ايفا نمى كنند .شكل دوم : قياسى است كه در آن حدّ اوسط هم در صغرى و هم در كبرى محمول واقع شود ؛ مانند بعضى انسان ها فيلسوفند . هيچ جاهلى فيلسوف نيست . پس بعضى انسان ها جاهل نيستند .شكل سوم : قياسى است كه در آن حدّ اوسط هم در صغرى و هم در كبرى موضوع واقع مى شود ؛ مانند هر انسانى حيوان است . هر انسانى متفكّر است . پس بعضى حيوانات متفكّرند .شكل چهارم : قياسى است كه حدّ اوسط در صغرى موضوع و در كبرى محمول واقع شود ؛