3 . تقسيم قضيّه شرطى متّصل به لزومى و اتفاقى - منطق (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منطق (1) - نسخه متنی

محمود منتظری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ج) محصوره . اگر در قضيّه شرطى ، كمّيت و مقدار حالت ها و زمان هاى اتّصال و يا انفصال قضايا بيان شده باشد ، قضيه محصوره ناميده مى شود . در اين صورت قضيه شرطى به نوبه خود به دو قسم كلّى و جزئى تقسيم مى شود . بايد دانست كه جزئى و كلّى بودن قضيه شرطى تنها مربوط به كلّيّت و جزئيّت حكم به اتّصال و يا انفصال است ، نه كلّيت مقدّم يا تالى آنها . بنابراين ، قضيه همواره اگر اين شبح انسان باشد ، حيوان است كلّى است ، اگر چه مقدّم آن قضيّه اى شخصيّه است .

كليّه متّصل ، مانند همواره وقتى خورشيد طلوع مى كند ، روز آغاز مى شود ؛

كليّه منفصل ، مانند دائماً عدد يا زوج است يا فرد ؛

جزئيّه متّصل ، مانند بعضى اوقات وقتى خورشيد در آسمان است ، ماه ديده مى شود ؛

جزئيّه منفصل ، مانند بعضى اوقات يا بايد جهاد كرد و يا هجرت .

3 . تقسيم قضيّه شرطى متّصل به لزومى و اتفاقى

الف) شرطى متّصل لزومى . قضيّه اى است كه اتّصال و پيوند مقدّم و تالى در آن ضرورى است ؛ مانند اين كه مقدّم علّت تالى باشد ، يا به عكس و يا اين كه هر دو معلول يك علّت باشند : اگر خورشيد طلوع كند ، روز آغاز مى شود ، اگر انسان بيمار شود ، در بدن او خللى ايجاد شده است ، اگر روز آغاز شود ، جهان روشن خواهد شد .

ب) شرطى متّصل اتفاقى . قضيه اى است كه مصاحبت و همراهى بين دو نسبت خبرى صرفاً براساس تقارنى اتفاقى باشد ؛ مانند اگر قارون مال اندوخت ، لقمان حكمت آموخت . اطلاق قضيّه شرطى بر اين نوع قضايا مجاز است ؛ چراكه ارتباط مقدّم و تالى تنها نوعى معيّت و تقارن است و رابطه شرط و جزاى حقيقى بين آنها برقرار نيست .

4 . تقسيم قضيّه شرطى منفصل به حقيقى ، مانعة الجمع و مانعة الخلوّ

الف) قضيّه منفصل حقيقى. قضيّه اى است كه در آن به عناد و گسستگى بين دو نسبت خبرى به گونه اى حكم شده كه نه مى تواند هر دو نسبت صادق باشد و نه هر دو نسبت كاذب باشد ؛ يعنى اجتماع و ارتفاع آن دو با هم محال است؛ مانند يا عدد زوج است يا عدد فرد است.

ب) قضيّه منفصل مانعة الجمع . قضيّه اى است كه در آن به عناد و انفصال بين دو نسبت

/ 196