گفتگو - غزل (مجموعه اشعار) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزل (مجموعه اشعار) - نسخه متنی

محمدعلی بهمنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














گفتگو

مي پرسد از من کسيتي ؟ مي گويمش اما نمي داند

اين چهره ي گم گشته در آيينه خود را نمي داند

مي خواهد از من فاش سازم خويش را باور نمي دارد

آيينه در تکرار پاسخ هاي خود حاشا نمي داند

مي گويمش گم گشته اي هستم که در اين دور بي مقصد

کاري بجز شب کردن امروز يا فردا نمي داند

مي گويمش آنقدر تنهايم که بي ترديد ميدانم

حال مرا جز شاعري مانندمن تنها نمي داند

مي گويمش ، مي گويمش ، چيزي از اين ويران نخواهي
يافت

کاين در غبار خويشتن چيزي از اين دنيا نمي داند

مي گويمش ، آنقدر تنهايم که بي ترديد مي دانم

حال مرا جز شاعري مانند من تنها نمي داند

مي گويم و مي بينمش او نيز با آن ظاهر غمگين

آن گونه مي خندد که گويي هيچ از اين غمها
نمي داند








/ 28