به زبان خرد اين نكته صريح است صريح
به زبان خرد اين نكته صريح است صريح مدعاى دل عشاق بتان مي فهمند آن كه اين حسن در اجزاى وجود تو نهاد بر دل ريش چه شيرين نمكى مي پاشيد ما هلاكيم و نصيب دگران آب حيات اين كه دل ديده شكست از تو درستست درست محتشم كز تو به يك پيك نظر گشته هلاك
محتشم كز تو به يك پيك نظر گشته هلاك
كه نظر جز به رخ خوب قبيح است قبيح به اشارات نهانى ز عبارات صريح معنى خاص ادا كرد به الفاظ فصيح در حدي نمكين جنبش آن لعل مليح ما خرابيم و طبيب دگرانست مسيح اين كه بيمار تو گرديده صحيح است صحيح چشم حسرت به رخت دوخته چون صيد ذبيح
چشم حسرت به رخت دوخته چون صيد ذبيح