غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گر شود پامال هجر اين تن همان گيرم نبود





  • گر شود پامال هجر اين تن همان گيرم نبود
    گر دلم در سينه سوزان نباشد گو مباش
    ز آفتاب هجر مغز استخوانم گو بريز
    ملك جانى كز خرابيها نمي ارزد به هيچ
    ديده گر خواهد شدن از گريه ويران كو بشو
    ناله از ضعف تنم گر برنيايد گو ميا
    چون به تحريك تو مي رانند ازين گلشن مرا
    بود نافرمان دلى با من همان گيرم نزيست گفتم از عشقت به زارى محتشم دامن كيشد
    گفتم از عشقت به زارى محتشم دامن كيشد



  • ور رود دل نيز يك دشمن همان گيرم نبود
    اخگرى در گوشه ى گلخن همان گيرم نبود
    در چراغ مرده اين روغن همان نگيرم نبود
    گر فراق از من بگيرد من همان گيرم نبود
    در دل تاريك اين روزن همان گيرم نبود
    در سراى سينه اين شيون همان گيرم نبود
    جا كنم در گلخن اين گلشن هما نگيرم نبود
    بود بى سامان سرى بر تن همان گيرم نبود گفت يك رسواى تر دامن همان گيرم نبود
    گفت يك رسواى تر دامن همان گيرم نبود


/ 626