غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چو تير غمزه افكندى به جان ناتوان آمد





  • چو تير غمزه افكندى به جان ناتوان آمد
    سحرگه تر نشد در باغ كام غنچه از شبنم
    نمازم كرد تلقين شيخ و آخر زان پشيمان شد
    هلاكم بي وصيت خواست تا كس نشنود نامش
    رسيد افكنده كاكل بر قفا طورى كه پندارى
    مه من طفل و من رسوا و اين رسوائى ديگر همان بهتر كه باشم محتشم در كنج تنهائى
    همان بهتر كه باشم محتشم در كنج تنهائى



  • دگر زحمت مكش جانا كه تيرت بر نشان آمد
    كه لعلت را تصور كرد و آتش در دهان آمد
    كه ذكر قامت آن شوخ اول بر زبان آمد
    ز رسوائى چو من زان رو به قتلم بي كمان آمد
    قيامت در پى سر آفت آخر زمان آمد
    كه هرجا مجمعى شد قصه ى ما در ميان آمد كه با هركس دمى همدم شدم از من به جان آمد
    كه با هركس دمى همدم شدم از من به جان آمد


/ 626