خدا اگر چه ز پاكان دعا قبول كند
خدا اگر چه ز پاكان دعا قبول كند فشاند آن كه ز ما آستين رد به دو كون ز روى ساعد سلطان پريده شهبازى در خز اين درد و دوا چه بگشايند بلا و عافيت آيند اگر به معرض عرض مكن قبول ز كس دعوى محبت پاك اگر قبول كند مرد هر كجا درديست فقيه قابل عفو و فقير نا قابل شوم چو محتشم از مقبلان راه خدا
شوم چو محتشم از مقبلان راه خدا
دعا كنم من و گويم خدا قبول كند كجا نياز من بينوا قبول كند چگونه طعمه ز دست گدا قبول كند كه غير بى جگر آنجا دوا قبول كند حريف عشق بلاشك بلا قبول كند كه درد را بگذارد دوا قبول كند كسى كه درد ندارد كجا قبول كند ازين ميانه كرم تا كه را قبول كند گرم به بندگى آن بي وفا قبول كند
گرم به بندگى آن بي وفا قبول كند