غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رهى دارم كه از دورى به پايان دير مي آيد





  • رهى دارم كه از دورى به پايان دير مي آيد
    به پيراهن دريدن تا به دامان مي رود دستم
    صبا جنبيد و ميدان رفته شد يارب چرا اين سان
    دل و جان از حسد در آتش انداز انتظار او
    از آن سو صد بشارتها فغان دادند زين جانب
    دلم بهر نگاه آخرين هم مي طپد آخر طبيب محتشم را نيست در عالم جز اين عيبى
    طبيب محتشم را نيست در عالم جز اين عيبى



  • سرى كز بى سرانجامى به سامان دير مي آيد
    ز ضعفم چاك پيراهن به دامان دير مي آيد
    به جولان آن سوار گرم جولان دير مي آيد
    سپه جمعست ميدان گرم و سلطان دير مي آيد
    به استقبال جانهم رفت و جانان دير مي آيد
    كه شد پيمانه پر آن سست پيمان دير مي آيد كه بر بالين بيماران هجران دير مييد
    كه بر بالين بيماران هجران دير مييد


/ 626