غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بس كه روز و شبم از دل سپه غم گذرد





  • بس كه روز و شبم از دل سپه غم گذرد
    لرزه ام بر رگ جان افتد و افتم درپات
    از خيالش خجلم بس كه شب و روز مرا
    چون غجك دم به دم آيد ز دلم ناله ى زار
    ملكى ماه زمين گشته كه از پرتو او
    اگر از سوختن داغ كشد دست اولى است محتشم را دم آخر چو رسيدى بر سر
    محتشم را دم آخر چو رسيدى بر سر



  • كاروان طرب و شادى از آن كم گذرد
    باد اگر از سر آن طره پرخم گذرد
    در دل پر شرر و ديده ى پر نم گذرد
    تير عشق از رگ جان بس كه دمادم گذرد
    هر شب از غرفه ى مه نعره ى آدم گذرد
    هر كه در خاطرش انديشه مرهم گذرد آن قدر بر سر اوباش كه از هم گذرد
    آن قدر بر سر اوباش كه از هم گذرد


/ 626