به اقبال از سفر چون مركب آن نازنين آيد
به اقبال از سفر چون مركب آن نازنين آيد به سرعت شخص طاقت پا بگرداند ز پشت زين چو او بر خانه زين جان كند بهر تماشايش زمين پر گردد از نقش جبين ماه رخساران به حكم دل ز لعل يار داد خويش بستانم ختائى ترك آمد محتشم اين كه در جنبش
ختائى ترك آمد محتشم اين كه در جنبش
به استقبال خيل او تزلزل در زمين آيد دمى كان سرو آزاد زمين بر روى زين آيد فغان و ناله از دلها و از چرخ برين آيد در آن فرخ زمان كان آفتاب مه جبين آيد مرا روزى كه ملك وصل در زير نگين آيد به يك دنباله از آهوى مشگينش به چين آيد
به يك دنباله از آهوى مشگينش به چين آيد