غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خنك آن نسيم بشارتى كه ز غايب از نظرى رسد





  • خنك آن نسيم بشارتى كه ز غايب از نظرى رسد
    شب محنتم نشده سحر مگر آفتاب جهان سپر
    نبود در آتش عشق او حذر از زبانه دوزخم
    خوشم آن چنان ز جفاى او كه به زير بار بلاى او
    چو عطا دهد صله ى دعا چه زيان به مائده ى سخا
    ز زمين مهر و وفاى او مطلب برى كه پى نمى
    به ميان خوف و رجا دلم به كجا تواند ايستاد نرسد وصال شراب او بالم كشان خمار غم
    نرسد وصال شراب او بالم كشان خمار غم



  • پس از انتظارى و مدتى خبرى به بي خبرى رسد
    بدر آيد از طرفى دگر كه شب مرا سحرى رسد
    چه زيان كند به سمندرى ضررى كه از شررى رسد
    المى شود ز براى من ستمى كه از دگرى رسد
    ز در شهنشه اگر صلا به گداى در به درى رسد
    نه ز دشت او شجرى دمد نه ز باغ او مرى رسد
    نه از اين طرف ظفرى شود نه به آن طرف خطرى رسد مگر از قضا مددى شود كه به محتشم قدرى رسد
    مگر از قضا مددى شود كه به محتشم قدرى رسد


/ 626