غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتم تو را متاعى بهتر ز ناز باشد





  • گفتم تو را متاعى بهتر ز ناز باشد
    قدت به سرو آزاد تشريف بندگى داد
    منشين ز آتش من آهنين دل ايمن
    بر من درستم باز دشمن به لطف ممتاز
    درياى راز در جوش من مهر بر لب از بيم
    چون عشق محو سازد شاهى و بندگى را
    ذوقى چنان نماند آميزش نهان را
    چون خانه حقيقت جوئى پى بتان گير
    آتش فتد به گلزار گر همچو نرگس يار
    بيش از تمام عالم خواهم نيازمندى حاشا كه تا قيامت برخيزد از در مهر
    حاشا كه تا قيامت برخيزد از در مهر



  • از عشوه گفت آرى گر عشق باز باشد
    اين جامه بر قد او ترسم دراز باشد
    كاتش چو تيز باشد آهن گداز باشد
    كى باشد اين ستمها گر امتياز باشد
    گو هم زبان حريفى كز اهل راز باشد
    گردن طراز محمود طوق اياز باشد
    معشوق اگر ز عاشق بي احتراز باشد
    كاول قدم درين ره كوى مجاز باشد
    نرگس كرشمه پرداز يا عشوه ساز باشد
    تا از نياز مردم او بي نياز باشد بر محتشم در جور هرچند باز باشد
    بر محتشم در جور هرچند باز باشد


/ 626