غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دى صبح دم كه عارض او بي نقاب بود





  • دى صبح دم كه عارض او بي نقاب بود
    صد عشوه كرد ليك مرا زان ميانه كشت
    از دام غير جسته ز پر كارئى كه داشت
    در انتظار دردم بسمل شدم هلاك
    تا در اسير خانه آن زلف بود غير
    در صد كتاب يك سخن از سر عشق نيست امشب كسى نماند كه لطفى نديد ازو
    امشب كسى نماند كه لطفى نديد ازو



  • چيزى كه در حساب نبود آفتاب بود
    نازى كه در ميانه ى لطف و عتاب بود
    مي آمد آرميده و در اضطراب بود
    با آن كه در هلاك من او را شتاب بود
    من در شكنجه بودم و او در عذاب بود
    گفتيم يك سخن كه در آن صد كتاب بود جز محتشم كه ديده ى بختش به خواب بود
    جز محتشم كه ديده ى بختش به خواب بود


/ 626