زين بيشتر ركاب ستم سر گران مدار با درد و غم زيادم ازين هم عنان مكن يا پر به ميل تير نگه در كمان منه دارى گمان كه مي شكنم عهد چون توئى خواهى اگر به بزم رهم داد بيش ازين يك لحظه آرميده جهان از فغان من حرف كسى كه كرده نهان حد حرمتت با يك جهان كرشمه جنبان صف مژه اى باغبان چو باغ ز مرغان تهى كنى قدر ملك چو كم شوداز خوارى سگانگر مايلى به جور بكن هرچه ميتوان گر مايلى به جور بكن هرچه ميتوان
در راه وصل اين همه كوته عنان مدار با آه و ناله بيشم ازين هم زبان مدار يا تير پر كش اين قدر اندر كمان مدار اى بدگمان به همچو منى اين گمان مدار بر آستانم از قرق پاسبان مدار حالم مپرس باز مرا بر فغان مدار بارى ز من كه پاس تو دارم نهان مدار برهم خورد اگر دو جهان باك از آن مدار كارى به بلبلان كهن آشيان مدار گو غير حرمت سگ اين آستان مدارباك از هلاك محتشم ناتوان مدار باك از هلاك محتشم ناتوان مدار
لطفا منتظر باشید ...
