غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دور از تو خاك ره ز جنون مي كنم به سر





  • دور از تو خاك ره ز جنون مي كنم به سر
    بر خاك درگه تو به سر مي كند رقيب
    سرلشگر جنونم و در دشت گمرهى
    افسانه ات شبى كه نمي آيدم به گوش
    ز آتش تو بر كنار چه دانى كه من چسان
    بر سر درين بهار تو گل زن كه من ز هجر ازبس كه خون گريسته دور از تو محتشم
    ازبس كه خون گريسته دور از تو محتشم



  • بنگر كه در فراق تو چون مي كنم به سر
    من خاك در زبخت نگون مي كنم به سر
    بر رغم عقل راهنمون مي كنم به سر
    آن شب به صد هزار فسون مي كنم به سر
    با شعله هاى سوز درون مي كنم به سر
    با خار داغ جنون مي كنم به سر من در كنار دجله خون مي كنم به سر
    من در كنار دجله خون مي كنم به سر


/ 626