ناصحا از سر بالين من اين پند ببر
ناصحا از سر بالين من اين پند ببر مرغ غم ترك دل ما نكند تا به ابد اى مقيمانه درين دير دو در كرده مقام يك دم اى شيخ خبر باش كه جنت به جحيم همه جان گردد اگر آب و هوا در تن سرو محتشم چشم اميد تو به اين رشحه ى رشگ
محتشم چشم اميد تو به اين رشحه ى رشگ
خفته بيدار به افسانه نگردد هرگز جغد دلگير ز ويرانه نگردد هرگز خيز كاين راهگذر خانه نگردد هنوز به دل از جرم دو پيمانه نگردد هرگز جانشين قد جانانه نگردد هرگز صدف آن در يك دانه نگردد هرگز
صدف آن در يك دانه نگردد هرگز