غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رخش شمعى است دود آن كمند عنبر آلودش





  • رخش شمعى است دود آن كمند عنبر آلودش
    دمى در بزم و صد ره مي كشد از بيم و اميدم
    ميان آب و آتش داردم ديوانه وش طفلى
    چو گنجشگيست مرغ دل به دست طفل بي باكى
    من زا لعبت پرستيها دل بازي خورى دارم
    بسى در تابم از مردم نوازيهاى او با آن طبيب محتشم در عشق پركاريست كز قدرت
    طبيب محتشم در عشق پركاريست كز قدرت



  • عجب شمعى كه از بالا به پايان مي رود دودش
    عتاب عشوه آميز و خطاب خنده آلودش
    كه در يك لحظه صد ره مي شوم مقبول و مردودش
    كه پيش من عزيزش دارد اما مي كشد زودش
    كه دارد كودكى با صد هزار آزار خشنودش
    كه مي دانم به جز بي تابى من نيست مقصودش به الماس جفا خوش مي كند داغ نمك سودش
    به الماس جفا خوش مي كند داغ نمك سودش


/ 626