غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مهى كه زينت حسنست گرمى خويش





  • مهى كه زينت حسنست گرمى خويش
    چرنده را ز چرا باز مي تواند داشت
    هزار خنجر زهر آب داده نرگس او
    چنان ربود دل مرا كه هيچ ديده نديد
    ز راه ديده به دل مي رسد هزار پيام
    خدنگ نيمكش غمزه اش نخورده هنوز
    نهفته كرده كمانى به زه كه بي خبرند
    خموشيش نه ز اعراض بود دى كه نداد هنوز محتشم آن ماه نارسيده ز راه
    هنوز محتشم آن ماه نارسيده ز راه



  • طپانچه بر رخ خورشيد مي زند رويش
    نگاه دلكش ناوك گشاى آهويش
    كشيده بهر دليرى كه بنگرد سويش
    همين كديايت محل غمزه ى محل جويش
    به نيم جنبشى از گوشهاى ابرويش
    به من چشانده فلك زور و دست و بازويش
    ز ناوك افكنى آن دو چشم جادويش
    به لب مجال سخن غمزه سخنگويش بيا ببين كه چه غوغاست بر سر كويش
    بيا ببين كه چه غوغاست بر سر كويش


/ 626