غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پرى وشى دل ديوانه مي كشد سويش





  • پرى وشى دل ديوانه مي كشد سويش
    به نوگلى نگرانم كه مي دمد چو گياه
    هنوز تيغ نيالوده تيز دستى بين
    قيامتست قيامت كه صور فتنه دميد
    ز خاك يوسف گل پيرهن دمد گل رشك
    چه رغبت است كه سر بر نمي تواند داشت
    ز دور كرد شكارى مرا رساند از سحر
    لبش خموش و زبان كرشمه اش گويا چو محتشم به نخستين خدنگ او افتاد
    چو محتشم به نخستين خدنگ او افتاد



  • كه نيست حد بشر سير ديدن رويش
    كرشمه از در و ديوار گلشن كويش
    كه موج خون ز زمين مي رسد به بازويش
    جهان ز فتنه ى نو خيز قد دلجويش
    اگر به مصر بردبار از چمن بويش
    ز مزرع دل مردم چرنده آهويش
    خدنگ نيمكش غمزه چشم جادويش
    ز نكته پرورى گوشه هاى ابرويش هزار بوسه فلك زد به دست و بازويش
    هزار بوسه فلك زد به دست و بازويش


/ 626