غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گدايان را بود از آستانها پاسبان مانع





  • گدايان را بود از آستانها پاسبان مانع
    من و شبهاى سرما و خيال آستان بوسى
    نگهبانان ز ما دارند پنهان داغها بر جان
    به بزم امشب هوس خواهند و لطف يار بخشنده
    به او خوش صحبتى مي داشتم شد در دلش ناگه
    مگر اسرار بزم دوش مي خواهد نهان از من چه مي گفتند در بزمش كه چون شد محتشم پيدا
    چه مي گفتند در بزمش كه چون شد محتشم پيدا



  • مرا از آستان او زمين و آسمان مانع
    كه آنجا نيست بيم پرده دارو پاسبان مانع
    كه ممكن نيست خوبان را شد از لطف نهان مانع
    حجاب از هر دو جانب گرچه ميشد در ميان مانع
    گمان بد مرا از صحبت آن بدگمان مانع
    كه هست امشب مرا از اختلاط بدگمان مانع شد آن مه همزبانان را به تقصير زبان مانع
    شد آن مه همزبانان را به تقصير زبان مانع


/ 626