اى قدت همچو نيشكر نازك
اى قدت همچو نيشكر نازك همچو عضو تو سر و قد زيبا از زمين ارم به آب حيات بى خبر زد كرشمه ات رگ جان هست از روى نازك اندامان بسته خوش طاقهاى ابرويت جان مجنون گداختى ليلى دارد آزار بس كه افتاده محتشم نيست در بنى آدم
محتشم نيست در بنى آدم
تنت از پاى تا به سر نازك همه جاى تو سيم بر نازك ندهد چون قدت شجر نازك بودش از بس كه بيشتر نازك كف پاى تو بيشتر نازك دست قدرت به يكديگر نازك گر بدى خويش آن قدر نازك كوه سيمش گران كمر نازك خوى چون خوى آن پسر نازك
خوى چون خوى آن پسر نازك