صداميد از تو داشتم در دل
صداميد از تو داشتم در دل دارم اى گل شكايت بسيار شمع حسنت فروغ هر مجلس لاله رويان ز ساغر خوبى مست و خنجر كشى و بي پروا در هلاكم چه ميكنى تعجيل پيش پايت نهم سر تسليم از رقيبان خود مباش ايمن اى به زلفت هزار دل در بند محتشم داد جان به مهر و وفا
محتشم داد جان به مهر و وفا
ده كه از صد يكى نشد حاصل گفتن آن حكايت مشكل ماه رويت چراغ هر محفل همه سرخوش تو مست لايعقل شوخ و عاشق كشى و سنگين دل اى طفيل تو عمر مستعجل تا به دست خودم كنى بسمل وز اسيران خود مشو غافل وى به قدت هزار جان مايل تو همان بي وفا و مهر گسل
تو همان بي وفا و مهر گسل