غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اى ز دل رفته كه دى سوختى از ناز مرا





  • اى ز دل رفته كه دى سوختى از ناز مرا
    كرده ام خوى به هجران چه كنم ناز اگر
    باطل سحر مگر ورد زبانم گردد
    چشم از آن غمزه اگر دوش نمي بستم زود
    چه كمر بسته اى اى گل كه مگر باز كنى
    چون محالست كه نايد ز تو جز بدمهرى
    وصل من با تو همين بس كه در آن كو شب تار
    لنگر مهره ى طاقت مگر ايمن دارد اى ره محتشم از تو زده لعل تو و گفت
    اى ره محتشم از تو زده لعل تو و گفت



  • دارم انديشه كه عاشق نكنى باز مرا
    عشق طغيان كند و دارد از آن باز مرا
    كه نگهدارد از آن چشم فسون ساز مرا
    كار مي ساخت به يك عشوه ممتاز مرا
    جيب جان پاره به آن غمزه ى غماز مرا
    مبر از راه به لطف غلط انداز مرا
    كنم افغان و شناسى تو به آواز مرا
    از سبك دستى آن شعبده پرداز مرا كه به يك حرف چنين خام طمع ساز تو را
    كه به يك حرف چنين خام طمع ساز تو را


/ 626