غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گر من به مردن دل نهم آسوده جانى را چه غم





  • گر من به مردن دل نهم آسوده جانى را چه غم
    از تلخى هجرم چه باك آن شوخ شكرخنده را
    دل خون شد و غمگين نشد آن خسرو دلها بلى
    ز افتادنم در ره چه باك آن شوخ چابك رخش را
    من خود ره آن شهسوار از رشك مي بندم ولى
    اى دل برون رفتن چه سود از صيد گاه عشق او چون نيست هيچت محتشم ز آشوب دوران غم مخور
    چون نيست هيچت محتشم ز آشوب دوران غم مخور



  • وز مهر من گرجان دهم نامهربانى را چه غم
    از لب به زهر آلوده شيرين دهانى را چه غم
    يك كلبه گر ويران شود كشورستانى را چه غم
    خارى گر افتد در گذر سيلاب رانى را چه غم
    گر بگذرد آب از ركاب آتش عنانى را چه غم
    صيد ار گريزد صد قدم زرين كمانى را چه غم صدخانه گر ويران شود بي خانمانى را چه غم
    صدخانه گر ويران شود بي خانمانى را چه غم


/ 626