غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تو به زور حسن ايمن مشو از سپاه آهم





  • تو به زور حسن ايمن مشو از سپاه آهم
    شه چار ركن عشقم كه به چار سوى غيرت
    نه هواى سربلندى نه خيال ارجمندى
    ز هجوم وحشيانم شده متفق سپاهى
    ز جنون فزود هردم چو بلاى ناگهانى
    زده سر ز باغ رويت چه گياه خوش نسيمى ز تو محتشم چه پنهان كه دگر به قصد ايمان
    ز تو محتشم چه پنهان كه دگر به قصد ايمان



  • كه من ضعيف پيكر ملك قوى سپاهم
    ز سيه گليم محنت زده اند بارگاهم
    نه سراسرى و خرگه نه غم سرو كلاهم
    كه ز خسروى چو مجنون به ستيزه باج خواهم
    در و دشت در حصارم دد و دام در پناهم
    كه گل جنون شكفته ز نسيم آن گياهم ز بتان نامسلمان صنمى زده است راهم
    ز بتان نامسلمان صنمى زده است راهم


/ 626