غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ز دستت جيب گل پيراهنانرا چاك مي بينم





  • ز دستت جيب گل پيراهنانرا چاك مي بينم
    نيند اين بولاهوس طبعان الايش گزين عاشق
    سبك جولان بتى قصد سر اين بينا دارد
    جمالش ذره در صورت قالب نمي گنجد
    تصور مي كنم كاب لطافت مي چكد زان رخ
    اجل مشكل كه يابد نوبت آن دو عهدان قاتل تو دست خود زقتل محتشم داراى اجل كوته
    تو دست خود زقتل محتشم داراى اجل كوته



  • به راهت فرق زرين افسران را خاك مي بينم
    منم عاشق كه رويت را به چشم پاك مي بينم
    كه از سرهاى شاهانش گران فتراك مي بينم
    به آن عنوانكه من ز آئينه ى ادراك مي بينم
    زبس كز نشاء حسنش طراوت ناك مي بينم
    كه در كار خودش بس چست و پر چالاك مي بينم كه آن فتح از در شمشير آن بياك مي بينم
    كه آن فتح از در شمشير آن بياك مي بينم


/ 626