غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چو نتوانم به مردم قصه آن بي وفا گويم





  • چو نتوانم به مردم قصه آن بي وفا گويم
    شبى كز دوريش گويم حكايت با دل محزون
    ز پيشت نگذرم تنها كه ترسم چون مرا بينى
    به من لطفى كه دى در راه كرد آخر پشيمان شد
    نسيم زلف پرچين تو مي ارزد به ملك چين به انگيز رقيبان محتشم را داد دشنامى
    به انگيز رقيبان محتشم را داد دشنامى



  • شبان گه با مه و انجم سحر گه با صبا گويم
    به آخر چون شود نزديك باز از ابتدا گويم
    شوى درهم كه ناگه با تو حرف آشنا گويم
    كه ناگه من روم از راه و پيش غير وا گويم
    اگر زلف تو را مشك خطا گويم مرا تا هست جان در تن رقيبان را دعا گويم
    مرا تا هست جان در تن رقيبان را دعا گويم


/ 626