غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به زير لب سخنگويان گذشت آن دلربا از من





  • به زير لب سخنگويان گذشت آن دلربا از من
    زبانش خامش از شرم ولبش در جنبش از خوبى
    جبين پرچين و دل پركين سبك كام و گران تمكين
    مرا هم راز چون با غير ديد و لب گزيد آن بت
    چنان بي اعتبارم پيش او كز بهر خونريزم
    چو هم رازم به كس بيندشود دهشت بر او غالب
    به دريا قوت را چون كرد پنهان اين كمان ببردم
    نهانى مي نمايندم بهم خاصان او گويا دهد غماز را دشنام پيش محتشم يعنى
    دهد غماز را دشنام پيش محتشم يعنى



  • گره گرديده حرفى در دل او گوئيا از من
    نمي دانم چه در دل دارد آن كان حيا از من
    ز پيشم رفت تا در خاطرش باشد چها از من
    ندانستم كه پاس راز او مي داشت يا از من
    كشد تيغ جفا گر بشنود نام وفا از من
    دلش از راز داران نيست ايمن غالبا از من
    كه مي ترسد ز رازش حرفى افتد برملا از من
    به آن بيگانه خو هم گفته حرف آشنا از من تو هم بايد دگر حرفى نگوئى هيچ جا از من
    تو هم بايد دگر حرفى نگوئى هيچ جا از من


/ 626