غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خيالش را به نوعى انس در جان من است امشب





  • خيالش را به نوعى انس در جان من است امشب
    به صحبت هر كه را خواند نهان آرد به قتل آخر
    به كف شمشير و رد سر باده چند اغيار را جوئى
    ز بدمستى به مجلس دستم اندر گردن افكندى
    سرى كز باده بودى بر سر دوش سرافرازان
    سرم كوبند اگر چون زر بهم باشد به مهر او
    ز بزم دوست محروم از زبان خود شدم اما
    از آن خلعت كه بر قد رقيب از لطف ميدوزى دمى بر محتشم پيما مى ديدار اى ساقى
    دمى بر محتشم پيما مى ديدار اى ساقى



  • كه با اين نيم جانيها دو جانم در تنست امشب
    مرا هم خوانده گويا نبوت قتل منست امشب
    مرا هم هست جانى كز غرض خونخوردنست امشب
    اگر من جان برم صدخونت اندر گردنست امشب
    به هشيارى من افتاده را در دامنست امشب
    كه دل اسرار آن طرف عيار مخزنست امشب
    چه ها درباره ى من بر زبان دشمن است امشب
    هزارم سوزن الماس در پيراهن است امشب كه ذوقش جرعه خواه از باده مردافكن است امشب
    كه ذوقش جرعه خواه از باده مردافكن است امشب


/ 626