غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به دوستى خودم ميكشى كه راى منست اين





  • به دوستى خودم ميكشى كه راى منست اين
    گداختم ز جفا تا وفا به عهد تو كردم
    به قول مدعيم ميكشى و نيستى آگه
    وفا نگر كه دم قتل من ز خيل سگانش
    عجب نباشد اگر پا كشم ز مسند قربت
    دلم كه گشته ز بي غيرتى مقيم در آن كو اگر ز غم برهى محتشم دچار تو گردد
    اگر ز غم برهى محتشم دچار تو گردد



  • به خويش دشمنى كرده ام سزاى منست اين
    بلى نتيجه ى عهد تو و فاى منست اين
    كه در غمى كه منم عين مدعاى منست اين
    يكى نكرد شفاعت كه آشناى من است
    تو آفتابى و من ذره ام چه جاى منست اين
    از آن مقام برانش كه بى رضاى منست اين بگو كمينه غلام گريز پاى منست اين
    بگو كمينه غلام گريز پاى منست اين


/ 626