اى مرا دلبر و دل آرا تو
اى مرا دلبر و دل آرا تو روز و شب از خدا همى طلبم هدف تير بي محابا من مردم مردمند جمله بتان از همه دلبران شكيبم اگر دادم اى صبر گونه ى دل را زاهدا كافرم اگر بي عشق چند گوئى كه عاشقى گنه است محتشم بينى ار غزال مرا
محتشم بينى ار غزال مرا
دل من كس ندارد الا تو كه به روز آورم شبى با تو مرهم زخم بي مدارا من چشم من نور چشم آنها تو بگذارى مرا شكيبا تو به جگر گوشه اى برون آ تو بهره دارى ز دين و دنيا تو اين گنه بنده مي كنم يا تو سر چو مجنون نهى به صحرا تو
سر چو مجنون نهى به صحرا تو