غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يار از جعد سمن سا مشك بر گل ريخته





  • يار از جعد سمن سا مشك بر گل ريخته
    زا لطافت گشته عنب بيز و مشك افشان هوا
    تاب كاكل داده و افكنده سنبل را به تاب
    در ميان شاهدان گل دگر باد بهار
    غافل است از ديده ى خون ريز شورانگيز من
    خون گرم عاشقان گوئى ز خواريهاى عشق محتشم زارى كنان در پاى سرو سر كشت
    محتشم زارى كنان در پاى سرو سر كشت



  • ياسمن را باغبان بر پاى سنبل ريخته
    يا صباگرد از خم آن زلف و كاكل ريخته
    چهره از خوى شسته و ابر به رخ گل ريخته
    كرده گل ريزى كه خون از چشم بلبل ريخته
    آن كه خونم را به شمشير تغافل ريخته
    آب حمام است كان گل بي تامل ريخته آبروى خويش از عين تنزل ريخته
    آبروى خويش از عين تنزل ريخته


/ 626