خط اگرت سبزه طرف لاله نهفته
خط اگرت سبزه طرف لاله نهفته شيخ كه دامن كش از بتان شده اى گل ابر براى شكست شيشه غنچه مي كنم از خوى نازكت شب هجران تن كه نه قربانى بتان شود اولى آن چه خضر سالها شتافتش از پى پيش بناگوش او ز طره سيه پوش نامه ى قتلم نوشته فاش و به قاصد ديد كه مي ميرم از تغافل چشمش منع من اى شيخ كن ز مشرب خودرو شيردلى محتشم كجاست كه خواند
شيردلى محتشم كجاست كه خواند
دايره ى ماه را به هاله نهفته داغ تو در آستين چو لاله نهفته در بغل لاله سنگ ژاله نهفته پيش خيال تو نيز ناله نهفته در دهن گور آن نواله نهفته در دو پياله مى دو ساله نهفاع برگ گل و لاله در گلاله نهفته داده ز تاكيد صد رساله نهفته كرد نگاهى به من حواله نهفته سبحه مگردان عنان پياله نهفته اين غزل از من بر آن غزاله نهفته
اين غزل از من بر آن غزاله نهفته