بيش از دى گرم استغنا زدن گريده ي
بيش از دى گرم استغنا زدن گريده ى كلفتى دارى و پنهان دارى از من گوئيا گشت معلومم كه در گوشت چه آهنگى خوش است چون شوى با غير بد مخصوص خود گردانيم چون نمي رنجى تو از كس جز به جرم دوستى پنبه اى در گوش نه تا ننهى از غيرت به داغ محتشم كافتاده زار از پرسش بى جاى تو
محتشم كافتاده زار از پرسش بى جاى تو
غالبا امروز در آيينه خود را ديده ى اين كه با غير الفتت فهميده ام فهميده ى چون شنيدم كز غرض گو حال من پرسيده ى آلت اعراض غيرم خوب گردانيده ى حيرتى دارم كه از دشمن چرا رنجيده ى اين كه مي گويند بدگويان اگر نشنيده ى كشته اى او را و پندارى كه آمرزيده ى
كشته اى او را و پندارى كه آمرزيده ى