دارم سرى پر از شور از طفل كج كلاهي
دارم سرى پر از شور از طفل كج كلاهى قيمت بزرگ درى اختر بلند خردى سلطان نوظهورى رعناى پرغرورى مژگان دراز طفلى بازى كنى به خونها بي اعتدال حسنى كز يك كرشمه سازد بي اعتماد مهرى كز چشم لطف راند ابرو هلال بدرى كز عاشق سيه روز حسنش به زلف نوخيز عالم گرفت يك سر باشد وظيفه ى من از چشم نيم بازش از نظم محتشم گشت زينت پذير حسنش
از نظم محتشم گشت زينت پذير حسنش
بى قيد شهريارى بي سكه پادشاهى خورشيد شعله ى شمسى آفاق سوزماهى اقليم دل ستانى منشور حسن خواهى مردم كش التفاتى شمشير زن نگاهى صد كوه صبر و تمكين بى وزن تر ز كاهى ديرينه دوستان را بي تهمت گناهى پوشد رخ دل افروز ماهى به جرم آهى خوش زود شد جهانگير زين سان تنك سپاهى نازى به صد تكلف آن نيز گاهگاهى همچون گلى كه يابد آرايش از گياهى
همچون گلى كه يابد آرايش از گياهى