صورت به اين لطافت سيرت به اين نكوئي
صورت به اين لطافت سيرت به اين نكوئى بستست خطش از نو ديباچه اى كه گويا گر كار خوبى از پيش رفتى به محض صورت شغل طبيعت اوست در عين خشم و اعراض در كاميابى توست سعى از تو بيش ما را در جستجوى ما نيست هيچت تعلل اما بوى بهشت دارد اين باغ اگرچه حالا در پاكدامني ها دخلى ندارد اما هان محتشم درين راه سر نه كه سالكان را
هان محتشم درين راه سر نه كه سالكان را
در جسم پاك حور است روح فرشته گوئى هست آيت نخستين از مصحف نكوئى مي كرد نقش ديوار دعوى خوب روئى زان نرگس سخن گو دزديده عذر گوئى در قتل ماچه لازم چندين بهانه جوئى گاهى كه جمع گرديد اسباب تندخوئى در وى مشام جان راست وقت بنفشه بوئى مانند خرقه پوشان دامان خرقه شوئى مشكل بود به اين پا راه نياز پوئى
مشكل بود به اين پا راه نياز پوئى