غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نيست امروز شكست دلم از چشم پرآب





  • نيست امروز شكست دلم از چشم پرآب
    رعشه ى نخل وجودم نگذارد كه به چشم
    چو پر آشوب سوارى كه به شادى نرسيد
    خواه چون شمع بسوزان همه را خواه بكش
    تا خجالت ز سگانت نبرم بعد از قتل
    كر به جرم نگهى بي گنهى سوختنى است محتشم بر در عزلت زن و از سروا كن
    محتشم بر در عزلت زن و از سروا كن



  • دايم اين خانه خرابست ازين خانه خراب
    آشيان گرم كند طاير وحشى وش خواب
    فتنه را پا به زمين چون تو نهى پا بركاب
    كه خطاى تو وابست و گناه تو واب
    استخوانم به بيابان عدم كن پرتاب
    بيش ازين نيز مسوزش كه كبابست كباب صحبت اهل نصيحت كه عذابست عذاب
    صحبت اهل نصيحت كه عذابست عذاب


/ 626