رفته مهر از شكرت در شكرستان تو كيست
رفته مهر از شكرت در شكرستان تو كيست من ز سوداى تو ديوانه ى صحرا گردم نغمه ى سنج تيرت منم از يك سر تير من خود از زخم غمت مي شكفانم گل داغ دامن آلاست ز اشك من مجنون درو دشت محتشم را نده بزمت شده از نادانى
محتشم را نده بزمت شده از نادانى
ما زدوريم مگس ران مگس خوان تو كيست بندى سلسله ى زلف پريشان تو كيست سينه آماج كن ناوك پران تو كيست به سر شك آبده خنجر مژگان تو كيست اشك پالاى خود از گوشه ى دامان تو كيست همدم انجمن آراى سخندان تو كيست
همدم انجمن آراى سخندان تو كيست