زد به درونم آتش تنگ قبا سواري
زد به درونم آتش تنگ قبا سوارى دام فريب دل گشت طره دل فريبى گرچه به مصر خوبى هست عزيز يوسف نرگس چشمت اى گل مي فكند دمادم روز و شب از خيالت با دل خويش دارم پيش تو چون رقيبان معتبرند امروز گفته محتشم را زيور گوش جان كن
گفته محتشم را زيور گوش جان كن
دست به خونم آلود ماه لقا نگارى صيد شكار جان كرد آهوى جان شكارى نيست به شهريارى همچو تو شهريارى در دل چاك چاكم اى مژه خارخارى كنجى و گفتگوئى صبرى و انتظارى شكر كه ما نداريم قدرى و اعتبارى كز گوهر معانى ساخته گوشوارى
كز گوهر معانى ساخته گوشوارى