غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سروى از يزد گذر كرد به كاشانه ى ما





  • سروى از يزد گذر كرد به كاشانه ى ما
    با دلى گرم نشاط آمد و از حرف نخست
    فتنه را سلسله جنبان نشد آن زلف كه هيچ
    به شراب لبش آلوده نگرديد كه ديد
    مرغ طبعش طيران داشت چو بر اوج غرور
    گرد تكليف نگشتم از آن رو كه نبود محتشم چرخ گداى در ما گشتى اگر
    محتشم چرخ گداى در ما گشتى اگر



  • كه ازو چون ارم آراسته شد خانه ى ما
    گشت افسرده دل از سردى افسانه ى ما
    اعتبارى نگرفت از دل ديوانه ى ما
    پر ز خوناب جگر ساغر و پيمانه ى ما
    پيش او بود عب ريختن دانه ى ما
    لايق پادشهى بزم گدايانه ى ما شدى آن گنج روان ساكن ويرانه ى ما
    شدى آن گنج روان ساكن ويرانه ى ما


/ 626