از اشگ گرم چشم ترم كان آتش است
از اشگ گرم چشم ترم كان آتش است آهم شرر فشان شده ياران حذر كنيد اشگى كه مي رسد ز درونم به چشم تر آه بلند شعله ى من گرد كوى او چشم كرشمه ساز تو را از نگاه گرم از آه من مپوش رخ آتشين كه باد دود درون محتشم از بس صفاى دل
دود درون محتشم از بس صفاى دل
وين موجهاى خون گل طوفان آتش است كاين آه در تراوش باران آتش است سيلى است كش گذر به بيابان آتش است شب تا به روز مشعله گردان آتش است پيوند تير غمزه به پيكان آتش است هرچند جان گزاست ولى جان آتش است مانا به شعله هاى درخشان آتش است
مانا به شعله هاى درخشان آتش است