زدى به دست ارادت چو حلقه بر در دل
زدى به دست ارادت چو حلقه بر در دل در آرزوست مه خرگهى كه بر گردون دلم شكفت كه از ميل طبع خلوت دوست لب اميد بلبيك محتشم بگشا
لب اميد بلبيك محتشم بگشا
ز در درآ و ببين خانه ى مصور دل منور از تو كند خانه ى مدور دل سبب نزول تو شد خانه ى محقر دل كه يار بر سر لطفست و مي زند در دل
كه يار بر سر لطفست و مي زند در دل